خطر حزب های دینی به دولتداری ملی

ژانویه 19, 2018 16:29, 667 بازدید ها

اخبار مرتبط

Saidmukarram-Abdu-odirzoda

تجربه کشورهای که در آنها حزب های دینی با نام های گوناگون فعالیت دارند، ثابت کرده است  که به «شرافت» آن جنبش ها و حزب های دارای ایدئولوژی دینی ، هیچ پیشرفتی در آن ممالک به وجود نیامده است. برعکس میان خود این اتحادیه های سیاسی، گاها خشونت و تضاد برای به دست آوردن حاکمیت  سیاسی به اوج  خود رسیده و در مجموع مانع  رشد بامرام آن دولتها شده است.

از همه مثال روشن افغانستان است که طول بیش از 40 سال مردمش از گیر و دارهای حزب های مختلف دینی رنج بی‌نهایت می‌کشند. سودان و عراق، سوریه، تونس، فیلیپین و بسیاری از کشورهای آفریقای شمالی طول سال های زیادی  ناآرام بوده، جریان معتدل پیشرفت های خود را از دست داده‌اند. عامل اساسی این نوع ناسازگاری در مبارزه حزب های دینی است،  به این معنی  که اقلیتی با ایدئولوژی دینی می‌خواهد افکار خود را به اکثریت عموم تحمیل کند ، به این دلیل که در مبارزه طبیعی توسط انتخابات به قدرت دست نمی یابند، پس ناچار از راه مبارزه غیرقانونی با تشکیل تبادلات و شورش ها می کوشند  بر سر حاکمیت بیایند.

تجربه تاجیکستان نیز مثال روشن این گونه شکل گرفتن حادثه هاست. تشکیلات افراطی و تروریستی حزب نهضت اسلامی تاجیکستان بیش از 40 سال در صحنه سیاست تاجیکستان فعالیت کرد. هنوز از سال های هفتادم  قرن گذشته، به اعتبار اقرار خود مسئولین این حزب ممنوعه، نهضتیان موضوع سر حاکمیت آمدن و تبدیل دولت دنیوی را به کشور صرفا دینی در جامعه مطرح می‌کردند. بعد از انجام جنگ داخلی، این حزب وارد پارلمان شد، اما عدم امکان رسیدن به قدرت از راه انتخابات، عاقبت نقاب از چهره اصلی این حزب برداشت. آخرین شانس نهضتی ها کودتا  بود که در آن هم شکست خوردند. از این رو می توان نتیجه  گرفت که سناریوی بعضی کشورهای خارجی درخصوص انجام کودتا توسط نیروهای  افراطی در تاجیکستان ناکام شد.

 

متأسفانه، این تجربه تا کنون برای مفکوره پردازان سبق نشده است، تا کنون برخی از فراریان این حزب تروریستی و افراطی در خارج از کشور از «عدالت» و «نقض حقوق انسان» دعوا می‌کنند، اما باری نشده  که گریبان خود را بو کرده و عمل های خویش را در میزان واقعیت برکشیده  به خلاصه ای آیند  که چه کار بدی برای جامعه تاجیکستان و چه خیانتی برای ملت کرده‌اند…

 

به نظر چنین می‌رسد  که آنها در مبارزه اطلاعاتی با مردم شریف تاجیکستان تنها نیستند، سازمان های تندگرا و اغواانگیز «گروه 24»، «حزب التحریر»، «وهابیه»، «سلفیه» و امثال اینها با تمام نیرو   به سر مردم باران تهمت و بهتان می‌ریزند. در این میانه برای یکی از مفکوره پردازان آنها – سیدیونوس استروشنی جایی مخصوصی تعیین شده است. او از نام دین مبین اسلام و «حقیقت های اسلامی» آن گونه دعواهایی پیش می‌گذارد، که کس را به حیرت می آرد. از حقوق انسان، شرافت انسان و منافع انسان آن نفری حق سخن دارد، که خودش تمثال نیکی و شرافت باشد، یعنی نکوکردار و سیرت و صورتش مطابق هم باشد. مکتوب یک گروه نمایندگان مردم استروشن به نام سفیر ایران در تاجیکستان، که چندی پیش در مطبوعات نشر شد، گواه آن است  که این شخص  آن نفری نبوده   که خود را وانمود می‌سازد. او یکی از تحریک دهندگان جنبش نوی است  که جانبداران آن می‌خواهند حقیقت های معلوم را از نو سنجش کنند و گویا «عدالت» را برقرار نمایند.

باعث نگرانی است  که در برخی از کشورهای غرب به جانبداران کبیری و «گروه 24» گوش می‌دهند، آنها را در بعضی از نشست ها بالاگذر نموده و صداشان را پهن می‌کنند. اصلاً سازمان های دفاع حقوق انسان باید در خود جمهوری وضع را به مشاهده بگیرند، تحلیل فراخ داشته باشند، اما متأسفانه، این طور نیست. از نظر کبیری و یارانش گویا در تاجیکستان دین خار شده، هیچ گونه آزادی های اعتقادی رعایت نمی‌شود.

اما واقعیت این است  که هر نفری  که خود را پیرو دین اسلام و مذهب های آن می‌شمارد، کاملاً آزاد است و می تواند آزادی های اعتقادی اش را بطور کامیل تطبیق نماید. زیاده از این، توسط تغییرات و اضافات که به قانون تنظیم وارد شد، مردم از اصل دین بهتر و بیشتر آگاهی یافت. اکنون همه مراسم های سوگ و سور، همه آیین  و عنعنه‌ها طبق مقررات اصلی  برگزار می‌شوند و این را یک گردش کلی در مفکوره دینی مردم باید دانست.

نهضتیان خواستند از دین مبین اسلام سوءاستفاده کنند  چون که خواجگان خارجی آنها این گونه مناسبت را به آنها هم با مبلغ و هم رهنمای های معنوی می‌آموزانیدند. پذیرفته شدن کبیری همچون مهمان والامقام در ایران، جانبداری شدن او از جانب منصبداران ارشد ایرانی، بر خلاف آن که این حزب در تاجیکستان تروریستی و افراطی اعلام شد، جامعه جهانی را به حیرت آورد. اصلاً، از ابتدای تأسیس این حزب مردم تاجیکستان آن را نمی‌پذیروفتند، زیرا از تجربه کشور های خارجی  که در آنها حزب های اسلامی موقع فعال داشتند، معلوم بود  که سیاسی ساختن دین هیچ گاه صلح و ثبات و پیشرفت نمی‌آرد. دین باید پاک و آزاد  بماند، دین به سان آفتابی است  که از نورهای جانبخش آن همگان باید استفاده برند و در نهایت دینداری یک کار دائمی شخص با خدای خویشتن است.

دلیل های قرآنی همه از آن گواهی می‌دهند  که دین سرجمعی و اتحاد مردم را در نظر دارد: «و با یکدیگر به نزاع برنخیزید، که ناتوان شوید و شأن و شوکت از شما برود» (انفال؛ 46). یا این که:  «مانند آن کسانی مباشید، که پس از آن که آیات روشن خدا بر آنها آشکار شد، پراکنده گشتند و با یکدیگر اختلاف ورزیدند، البته، برای این ها عذابی بزرگ خواهد بود» (آل عمران؛ 105).

خداوند بر مسلمانان اتحاد و  پیروی از جماعت و دوری جستن از عامل های را  که سبب پراکندگی می‌گردند، ضرور و حتمی شماریده است. پس به گواه این آیت ها و در زمینه بررسی مضمون و ماهیت این آیت ها تأسیس حزب های سیاسی دینی حرام است، زیرا یکی از مهمترین نشانه‌ها و نتیجه‌های آن پراکندگی خواهد بود.

اصلاً، با نام پاک اسلام حزب ساختن و آن را برای سیاست سوءاستفاده کردن در عمق خود اختلاف جامعه را به وجود آوردن است. اختلاف انگیختن با هدف دریافت آبرو و منزلت از بدترین فتنه هاست  که هدف اصلی آن تضیف پایه های بقای دولت و ملت می‌باشد. بیهوده سیدای نسفی نفرموده است:

هر که بر دشمنی خلق روان است چو بحر،

زود باشد  که سر خویش چو گرداب خورد…

 

                                                                        سیدمکرم عبدالقادرزاده،

                                               رئیس شورای علمای مرکز اسلامی جمهوری تاجیکستان

ژانویه 19, 2018 16:29, 667 بازدید ها

دیگر خبرهای این بخش