بیانیه مرکز اسلامشناسی تاجیکستان با نام “بیادبی نوبتی نهضتیها”
اخبار مرتبط
در آستانه مشورت نوبتی سالیانه دفتر نهادهای دموکراتیک و حقوق انسان سازمان امنیت و همکاری اروپا سازمان افراطگرا و تروریستی “حزب نهضت اسلامی” در مورد تأسیس به نام پیمان ملی خبر منتشر کرد. این چه پیمان و چه ارزش دارد؟ در این باره امروز مرکز اسلامشناسی وابسته رئیس جمهوری تاجیکستان بیانیه نشر نمود، که در آن گفته میشود:
هر که مشهور شد به بیادبی،
دیگر از وی امید خیر مدار.
آب، کز سر گذشت در جیحون،
چه به دستی، چه نیزهای، چه هزار.
(سعدی)
در آستانه مشورت سالیانه دفتر نهادهای دموکراتیک و حقوق انسان سازمان امنیت و همکاری اروپا نهضتیهای تخریبکار و فتنهجو باز در مورد یک سند بیارزشی با نام اعلامیه تأسیس پیمان ملی تاجیکستان اخبار نشر کردهاند. قبل از همه، به تنظیمگران سهلانگار این اندیشه ابلاغ می کنیم، که اعلامیه در اصل مفهوم حقوقی خود “یک سند رسمی دولتی است، که اصول های اساسی سیاست خارجی و داخلی هر دولت، پرنسیب های فعالیت سازمان های بینالمللی یا بیانگر موقع آنها در مورد این یا آن مسئله بودن را در بر میگیرد”. از این جهت، سند تصویب کرده آنها زمینه حقوقی پایدار ندارد. از جانب دیگر، به کشور دوست لهستان مشورت دادنی هستیم، که از این طایفه احتیاط باشند. زیرا “این قوم به کجرفته” قادرند بیانیه و ادعاهایشان را مربوط به موقع دولت های که در آنها زندگی می کنند، معرفی کنند.
این اقدام ادامه اطلاعات چند ماه قبل رسانههای خبری و شبکههای اجتماعی در مورد تأسیس سازمان “انجمن آزاداندیشان تاجیک” میباشد. اکنون همین گروه کوچک بقایای نهضتی المشرب خود را چهار پاره کرده، با نام های “انجمن آزاداندیشان تاجیک”، “جنبش اصلاحات و توسعه تاجیکستان”، “اتحادیه مهاجران آسیای مرکزی در اتحادیه اروپا” و حزب نهضت اسلامی هنگامههای نوی نشر کردنی اند. در روز اول کار مشورت یادشده معلوم گردید، که فکر و عقاید این اعلامیه مواد سراسیمهوار سرقتشده از مطلب نشرنموده آقای بابایارف با نام “دعوت به پیمان عمومیملی” بوده است. در صحیفه فییسبوک خود آقای بابایارف این رفتار نهضتی ها را “سرقت در روز روشن” عنوان کرده، آن را “محصول کار باطل “گروه دزدکانی، که امروز نام ائتلاف و اتحاد نیروهای مخالفین تاجیک خودرا به “پیمان ملی” تغییر داده اند و در “تهلکه جانکنی” قرار دارند”، معنیداد نموده است. این اقدام تلاش نوبتی با هر راه و وسیله خبر دادن از موجودیت خود و اعلامیه را به عنوان “دستاویز” به مشورت پیشنهاد کردن است. از جانب دیگر، چنین رفتار به جز تلاش “زور بیهوده زدن” به امید تحمیل کردن فکر و اندیشه تندرو خود در بین شهروندان جمهوری، از جمله نسل جوان آن با مضمون قدیمه، ولی در طرح و مضمون چهارکنه چیز دیگری نیست. برای درست درک نمودن اهداف پنهانی و ناپاک بوقلمونی این طایفه بدرفتار برای شهروندان کشور عزیزمان دانستن سه مطلب اساسی نهایت مهم به نظر مینماید:
اول. رسانهای کردن تغییر نام از جانب سرکردگان سازمان افراطگرا و تروریستی حزب نهضت اسلامی و در شکل گروه های هممسلک چهارگانه برآمد کردن آنها دلیل ناکامی این حزب ممنوعشده در فضای اطلاعاتی داخل و خارج کشور است. باید یادآور شد، که پیشنهاد در مورد همچون نهاد سیاسی تغییر نام کردن این حزب از جانب نیروهای سازنده جامعه تاجیکستان قبلا مطرح شده بود. ولی رهبریت سیاسی حزب نهضت اسلامی این مشورتها را قطعا قبول نمیکردند، زیرا جوهر آنها با سوءاستفاده از باورهای دینی مردم میخواستند منافع سیاسی خود را تأمین نمایند. از جانب دیگر، سرمایهگذاران و خواجگان خارجی به آنها اجازت بیرون آمدن از صفت “اسلامی” اشان را نمیدادند، زیرا تمام برنامه های، که فعالیت گسترده آنها را راهاندازی میکرد، “مشارع اسلامیة” (لایحههای اسلامی) نام داشت. یعنی با فضلفروشی کردن ارزشها و مقدسات دین مبین اسلام آنها میخواستند دستاوردهای رایگان استیبلیشمینت سیاسی را کسب نمایند.
دوم. همین گونه پسمنظر اسلامی ایدئولوژی اکنون در متن واقعیت سیاسی اروپا ارزش چندانی ندارد. این روند پس از شدت گرفتن تندروی و افراطگرای “اسلامی” در چند کشور خاور میانه و انتقال فعالیت های تروریستی به قلمرو اتحادیه اروپا توان کاربردی خود را از دست داد. از این رو، همین قبیل حرکت و سازمانها سعی مینمایند، که از طریق تغییر لحن گفتار و شعارها اصل زشت و پلید خود را رویپوش نمایند. و باز دست اندرکارانش امید دارند، که راز پنهان عملکرد سیاسی آنها آشکار نخواهد شد. ولی هیهات، هیهات!!! “این را به کسی گو، که ترا نشناسد”. اگر از نگاه اقتصادی مسئله به تغییر نام کردن این طایفه نظر اندازیم، پس آشکار میگردد، که با بریند نامگذاری “اسلامی” نایل شدن به دستگیری مالی از جانب بنیادهای ذی نفع امکانناپذیر گشته است. بهتر است، که بریندها صفت ملی و دموکراتیک داشته باشند. از این رو، نهضتیها مکارانه پیش از طبل دعوا زدن در مجلس مشورتی با استفاده از اصطلاحات بازارگذر “آزاداندیشی، اصلاحات و توسعه و مهاجرت” خود را چلیپآوار به چهار قسمت پاره پاره کردند. و این همه به امیدی، که فعالیت و بود و باششان باز پشتیبان مالی پیدا کند. ولی افسوس، که مشکلات ساختهکاری و عوامفریبی این قبیل سازمان های تروریستی-افراطگرای در نشست و همایش های ویژه اتحادیه اروپا همیشه در مرکز توجه و بررسی خالصانه نهادهای مسئول قرار دارد و اضطراب و نگرانی آنها دایر به یک عده سازمان های مفتخور به نام آپوزیسیونی از کشورهای گوناگون جهان (از جمله حزب نهضت اسلامی) خصوصیت بحرانی کسب نموده است.
سوم. کمبود اساسی طایفه حزب نهضت اسلامی تماما در چیز دیگر است. گناه بزرگ نابخشدنی نهضتیها در آن است، که آنها در همان سالهای بحرانی 90 قرن گذشته مردم را فریب داده، به حدود افغانستان همچون فراری و مهاجر برده بودند، که باعث کاهش آبرو و اعتبار جمهوری در عرصه جهانی گردید. همین رفتار ناجوانمردانه نهضتیها تا امروز همچنان ناروشن باقی مانده است، “که کس نکشود و نکشاید به حکمت این معما را”. در آن دوران پرتلاطم تصور کردن ناممکن بود، که ناآرامی در دولت افغانستان و تأثیرگذاری آن به وضع جمهوری های منطقه تا درجهای بالا میرود، که حتی باعث آغاز جنگ شهروندی در تاجیکیستان گردد. از جانب دیگر، تجربه روزگار چنین بهره داد، که آمودریا تنها جداشوی مرزی مردمان نبوده است، بلکه با گذشت ایام جهانبینی، تفکر، اندیشهرانی، بهادهی ارزشهای ملی و دینی، طرز زیست و روزگار و عموما ذهنیت آدمان نیز از هم سخت دور و بیگانه شدهاند. و دوباره به هم آوردن این پریشانی ها کار بسیار مشکل است و اصلا آرزوی ناشدنی است. اشتباه بزرگ نهضتیها در آن بود، که آنها تمام مقدسات ملت تاجیک را زیر پا کرده، حریم فرهنگسالاری برای ماوراءالنهر تعیین شده را تجاوز کردند. پلید بودن چنین رفتار را سعدی بزرگوار تقریبا 800 سال پیش از این بیان کرده است، که خواندن قطعه مشهور در بالا یادشده انسان را به حیرت میآورد: نخواد آن را محض در مذمت نهضتیها پیشگوی کرده باشد؟! شاعر تأکید میکند، که رعایه نکردن همه گونه تحریمات کمال بیادبی است و ماهرانه دریای جیحون (آمودریا) را همچون عنصر معینکننده همین حدود تشبیه داده، هشدار میدهد، که حالت بدن خود را با آب آن خس کردن خواه به یک جرعه و خواه به مقدار زیاد به خیر آن شخص امید بستن را برباد میدهد.
پس سؤالی به میان میآید، که چرا نهضتی ها مردم بیگناه را به عنوان “لقمه خام” به افغانستان کشیده بردند، نه به ازبکستان و ترکمنستان؟! در حالی که همه گونه مناسبت با افغانستان طبق مقررات نظام روادید صورت میگرفت و رفت و آمد با جمهوری های شوروی هنوز آزاد و بدون مشکل بود. آنها “اسلام” (بلکه انقلاب اسلامی) میخواستند و مردم را “تازه مسلمان” کردنی بودند طبق جهانبینی تنگ قرون میانه خود. چه دهشتی، که به سر ملت ما آوردند و تفکر مردم را به مدت طولانی زهرآگین کردند. و از همان دوران نهضتی ها از روی پرنسیب “گور سوزد و دیگ جوشد” مسیرهای پول گرفتن را از پشت افسانههای “ایمانداری و مسلمانی” یاد گرفته بودند. آنها با این صفت خو گرفته، عادت کردهاند. و طوری گفتهاند، “ترک عادت بلای جان است”.
پیشوایان این حزب به نام “خداجو” یک زمان بر پایه نقض حریم ها حکومت مراسای ملی تشکیل کرده بودند، اکنون به سرشان افسانه پیمان ملی آمده است. باید مردم تاجیک به خوبی درک کند، که اسلامگرایان ما در شکل سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی اجراکنندگان طرحهای قدرت های جهانی و منطقه ای بودند، نه چیزی بیش از آن. اکنون این توده بی بند و بست میخواهند با سوء استفاده از قداست “عهد و پیمان” غرور ملی “تاجیک و تاجیکستانیان” را دام تزویر نوبتی خود سازند. بدین وسیله آنها دو قصد را پیگیری میکنند:
اولا، میخواهند به قشرهای ناآگاه و نسل جوان جامعه تاجیک دوباره تأثیر رسانیده، آنها را به بنبست گمراهی و دام فریب خود کشند؛
ثانیا، اتحادیه اروپا را به دنیوی بودن اندیشههای سیاسیشان باور کنانند و به افراطگرای دینی و مسئلهگذاری های قرن میانگی هیچ گونه علاقمندی نداشتن خود را ثابت سازند. ولی امروز همه به خوبی میداند، که این ادعاهای پوچ و بیمعنی حزب نهضت اسلامی تنها فریب نظر است و تلواسه درک دادن از “نیستی هستنمای” خود است.
اصلا امروز در شرایط صلح و آرامی، توسعه پایدار، تقویت بخش خصوصی و بنیاد زیرساختار وسیع اقتصادی و اجتماعی در جمهوری تاجیکستان برای موجودیت و فعالیت حزب سیاسی دینی ضرورتی باقی نمانده است و به طور طبیعی ناپدید شدن آن یک امر واقعی است. و این پاره شدن های چهارگونه گواه آن است، که میعاد “جاءالفرج، جاءالفرج” (آمدن خوشخبر) نزدیک شده است.
مرکز اسلامشناسی وابسته
رئیس جمهوری تاجیکستان