خانید، ملاحظه کنید، خلاصه برارید! سخنرانی یادگار فیضاو، اجراکننده وظیفة رئیس ولایت مختار کوهستان بدخشان، سابق رئیس شهر خاروغ ا. مهتابشازاده، معاون رئیس ناحی ونج آ. مرداف عضو شورای امامت اسماعیلیه در ولایت مختار کوهستان بدخشان پ. فرّخزاد در نزد فعالان و اهل جماعتچیگی ولایت مختار کوهستان بدخشان

اکتبر 22, 2018 13:35, 110 بازدید ها

اخبار مرتبط

YOdgor-Fajzov

طوری قبلاً اطّلاع داده بودیم، اساس‌گذار صلح و وحدت ملّی-پیشوای ملّت، رئيس جمهوری تاجیکستان محترم امامعلی رحمان 15-ام سپتامبر سال 2018 در ملاقات با فعالان ولایت مختار کوهستان بدخشان جهت تأمین والائیّت قانون، ترتیبات جمعیّتی، امنیت شهروندان، دستگیر نمودن جنایتکاران در جستجو قرارداشته، مصادرة سلاح و اسلحه، لوازماتهای جنگی غیرقطاری، آشکار و پیشگیری کردن جنایتهای مربوط به گردش غیرقطاری مواد مخدِّر یک قطار سپارشهای قطعی داده بودند.

با این مقصد در ولایت ستاد بین اداروی مقاماتهای تأمین امنیت تأسیس داده شد و حالا فعالیت دارد. 16 اکتبر سال روان راهبریت و اعضای مسئول این ستاد در نزد فعالان و اهل جماعتچیگی ولایت مختار کوهستان بدخشان سخن گفته، راجع به نتیجه‌های نخستین کار ستاد ملاحظه‌رانی نمودند. در زیر متن پُرّة سخنرانی چند نفر آنها را بدون تغییر پیشنهاد خوانندگان می‌گردانیم.

یادگار فیضاو، اجراکننده وظیفة رئیس ولایت مختار کوهستان بدخشان:

حاضرین گرامی!

من می‌خواستم یکچند فکر و عقیدة خود را نسبت آن چیزی، که امروز در شهر خاروغ ولایت مختار کوهستان بدخشان به عمل آمده است، حرف زنم. پیش از این سخنان در مدّت 16 روز بودنم در وظیفة اجراکنندة رئیس ولایت مختار کوهستان بدخشاناحترام عمیق خود را به پیشوای ملّت، به همة آن نفرانی، که در این ستاد شب و روز خذمت کرده‌اند، به آن مادران، به آن ضیائیان، به آن کارمندان مقاماتهای دولتی تشکّر زیاد بگویم، که محض همین همدیگرفهمی بود، که ما در مدّت یک ماه توانستیم سپارشهای جناب عالی را به سامان رسانیم و این کار کار یکماهه نیست، این کار خیلی طولانی است.

بعضی مسئله‌ها وقت می‌خواهند. من می‌خواستم در همین جاده یک نوااوری بیاریم، ما بسیار می‌گویم، گروههای متشکّل، گروههای جنایتکار -در همة رسانه‌ها، هم رسمی، هم شبکه‌های اجتماعی ، هر کسی سؤال می‌کند آنها کیستند برای چه یگان کس نامشان را نمی‌گویند. همان نفرانی که ما می‌گوییم، راهبران گروههای متشکّل جنایتی هستند-منوّر است، طالب است، باقر است، خرسند است و یادگار است. بیاد مردک برین صحبت کنیم، که گپ در بارة که می‌رود، گپ در بارة چه می‌رود. و بعد شما خبر دارید آن واخوری، که در تالار قصر ورزش داشتیم؟ قریب آن جا 500-600 نفر جوانان جمع آمدند، فکر می‌کنم، که در تاریخ 27 سال بار اوّل به طریق گشاد، روی‌راست همدیگر را گفتند، که تو اَنه این ختا را صادر کردی، تو آن ختا را کرد.

بار اوّل بود، همان جا هم طالب برآمد کرد و هم ظهور برآمد کرد، هم چیزی، که ویها شاید می‌خواستند به ساختارهای دولتی و من همچون کارمند شرکتهای آغاخان بگویند، گفتند. و در بارة آنها و کاری، که آنها کردند، من هم حرف زدم. تکلیف کردند، که اگر پروبلم در ما باشد، ما می‌رویم 5 کس، خودمان را در همین میدان می‌سپاریم. گفتم بهترین، ولی هیچ وقت شما این کار را کرده نمی‌توانید.

خاروغ جایی جنگ نیست، ما دیدیم، هر روز تلویزیون را تماشا می‌کنیم ما دمسک را دیدیم، ما الیپّا را دیدیم، ما عراق را دیدیم مردم برآمده جنگ کردند با اسلامیها. امروز 10 میلیون آدمه آوردند به او شهرها می‌کابند خانه‌اشان در کجا بود از آن خانه‌ها از آن ملکهای نازنین یگان چیز نمانده است، که امروز، که با هر یک کارمند فاند آغاخان وامیخورند و از سورییی، که پیش از جنگ چه بود، از لوییی، که پیش از جنگ چه بود، از عراقی، که پیش از جنگ چه بود، از یمنی، که پیش از جنگ چه بود، گریه می‌کنند، که چه بود و به چه رسیدیم.

من التجا کردم از پیشوای ملّت، که التماس خاروغ جای جنگ نیست. بی این هم مردم صد مشکلات دارند، بی این هم صد کس هر روز می‌بیاید پیش من، که جای نداریم در گاراژ خوابیم، در سری خوابیم، آب نداریم. این جا یک جنگ دیگر شود این مردم را در این زمستان کجا می‌بریم؟! من می‌دانم، که از و چیردک، از و تیریزه‌ای، که یک تیر طرف قوّه‌های مسلّح تاجیکستان بیاید، جواباً ان جا چه می‌رود، دیگر از آن 9-آشیانه و 4-آشیانه و 10-آشیانه چیزی نمی‌ماند و بعد بیاریم این جا مثل سوریه پلتکه مانیم و هزاران نفر در زمستان در خیمه‌ها خواب رویم. خدا را شکر، یگانه امکانی، که امروز دولت داده است -بیایید یراقتان را سپارید، در کدام قسمت تاجیکستان خواهید تنج زندگی کنید. به فکرم، انوشیروان عادل هم در وقت پادشاهی خود این خیل امکان نداد، که حاضر در آن مجلس.

از مردم عادّی امروز دولت یک جیز التماس دارد. نمی‌گوید برو یراق جمع کن، نمی‌گوید قتیشان جنگ کنید، لیکن التماس هنگام گذرانیدن عملیات خلل نرسانید. جان خود و جان فرزندان خود را در خطر نمانید، این یک چیز عادّی، که از مردم طلب می‌کنند. لیکن افسوس، ناوابسته از همین قدر واخوری کردیم مردم به این کار قادر نیست. همین طوری، که سیممین ستاراویچ گفتند، از عهدة فرزندشان نمی‌برایند. مرا در همان واخوری گفتند، که تو همچون رئیس جنگ اعلان کردی، من گفتم اگر این جا پیشوای ملّت مقصد جنگ کردن را می‌داشت مرا این جا رئیس نمی‌آوردند. این جا یک آدم دیگر می‌شد، که ستاره داشت در کتفهایش.

امروز کلّ سیاستمداران دنیا، کلّ تحلیلگران، کول حزبهای سیاسی حیرانند از تصمیم جناب عالی، که چه خیل دیرکتور فاند آغاخان امروز اجراکنندة وظیفة رئیس ولایت است. شما می‌دانید، دینه گذشته چه گپها بودند، مناسبت حکومت با تشکیلات آغاخان این خیل است، مناسبت جناب عالی این خیل است. اَنه عاقبت یکی از شخصان کلیدی تشکیلات آغاخان امروز اجراکنندة وظیفة رئیس ولایت است. معنی این چه است؟ کانسالیدتسیه. همه قووّه و اصول برای مبارزه به مقابل جنایتکاری، به مقابل ویرانکنی قانون به هیچ چیز نگاه نکرده، اَنه همین تصمیم گرفته شده است. و امروز همین مسئولیت بزرگ نمی‌دانم از چه سبب باشد، که این مسئولیت بزرگ به دوش من و به دوش اَنه همین نفرانی، که شما امروز در همین تالار می‌بینید، افتیده است. یگان خیل گپ این جا نیست و در چند واخوری داشتم با کسی من اَنه همین گپ را روی راست می‌گویم، که که بود، چه کرد، دیگر جای ترس نیست.

آن دیگر سال بود ، حاضر دیگر، دولت آن دولتی نیست، که امروز نان طلبد، آرد طلبد، دنیا دیگر شد. تاجیکستان توانست، که خود را با سیاست نو مطابق کند، زندگی خود را پیش برد. امروز ویها در بارة اجرای پخته و میوه و گشت و سبزه‌وات می‌گویند، ما در 5 سال چه قدر سلاح سپاریدیم، چه قدر مواد مخدِّر و چه قدر امنل و دیگر چیزها جمع کردیم.

از من سؤال کردند در باره این گوروه های متشکّل، که نقشه کشیدند، که هستند ویها، چه قدر آدم دارند؟ میلش اگر یادگار 50-100 کس داشته باشد، طالب 50-100 کس داشته باشد، خرسند 50-100 کس داشته باشد، باقر 50-100 کس داشته باشد، با کدامی دیگر 50-100 کس داشته باشد، خیر خولس 300 کس 500 کس 1000 کس، چه هست امروز برای یک دولتی، که میلیون نفر افسر و عسکر دارد، لیکن می‌گوید در گرد اینها 1000 نرفر جوانان مغزشویی شده است. اَنه پروبلم یک است. اگر امروز گپ در بارة 200، 300، 500 کس باشد در یک شبانه‌روز حل می‌شود. لیکن ما در مدّت 20 سال کلّ جوانان خود را از دست دادیم، ویها در زیر تأثیر کوچه ماندند.

از دوشنبه سر کرده، تا کیم کجا، یگان امریکای نیست، که کلّ امریکا را ندیده باشد، ما باشیم 99% مردم بدخشان ختلان و سغد را ندیده است، 98%-ا آن طرف بدخشان را ندیده است. وقتی، که گپ در بارة خاروغ می‌رود، آن دانشجویانی، که دخترشان در دانشگاه خاروغ داخل می‌شود، پدر و مادرشان اوّل ماتم می‌گیرند، که کجا رفت این دخترم، پسرم چه خیل در آن شهری، که همه‌اش کریمنل و همه دزد و افیون و بنگزده زندگی می‌کنند. بنا بر این، مسئله‌هایی، که امروز هستند، این از خانه پیدا می‌شود. به من سؤال دادند، که مواد مخدِّر، یراق از کجا می‌آید، معنای سؤال این بود، که برای چه حکومتدار سرحد را محافظت نمی‌کند. گفتم جیه، لیکن امروز هتادولت ابرقدرت امریکا نمی‌تواند سرحد خود را مستحکم کردن. گپ در بارة 1420 کم می‌رود، این مگر میلیون نیست، دست به دست همان را محکم کنند دیگر علاجش نیست.

زیاد از من سؤال کردند، که این قوّه‌ها کی می‌برآیند. الکی سیممین ستاراویچ به این جواب داد، که این تاجیکستان است در کجا چه قدر، کی خواهند همه نمود قوّه می‌ایستند. اگر آن قوّه‌ها بر ضرر خلق باشند در آن وقت من و شما-فعالان جوابگر هستیم، که این مسئله را تا سطح بالا بریم. من تا خود پیش جناب عالی عرض داشتم، وقتی گفتند کارهای ایدئولوژی را سخت قپید، گفتم پیشوای ملّت می‌قپیم این کار را، لیکن مشکلات زیاد است، گفتم در خاروغ مردم یک ساعت آب دارند. تلفن را برداشت همان دقیقه تلفن کرد معاون سروزیرده مردم بیکار است، این است وی است گفت، همة انا می‌شوند و ما می‌دانیم، که همة اینها می‌شوند، لیکن انبه تینجی و امان ضرور است.

امروز دیدید، که بدخشان همگ 30% خود را تأمین می‌کند تمام. بدخشان می‌تواند خود را 100% تأمین کند ، به شرطی، که این جا انویستیتسیه بیاید. کی می‌آید؟ وقتی، که آرامی است، در یگان دنیا دیگر دولت زواد نمی‌سازد، دولت فابریکه نمی‌سازد، دیگر همه خصوصی است. لیکن برای یک توریست، یک انویستار آمدن این جا شرایط درکار است. به غیر از شرایطهای اقلیم و دیگر این جا از همه مهم برای ما همین صلح و آرامیست. تا نفری وقتی که در بیرون در بارة بدخشان می‌شونوید آدم دیوانه می‌شود و تا دمی، که این جا بیاید و بعد بیند، می‌گوید، که نه این جا چیزهای خوبش هم بوده است.

ولی مشکلاتش هست، ما در دوام همین 25 سال به افسوس عادت کردیم زندگی کردن، به گفتة روسها از روی «قانون جنگل». همه چیز ممکن است، همه چیز را بخشیدن ممکن است. یک نفر را صحبت کردیم، گفت من مردم شما را نمی‌فهمم، که مردکی پسر 27-ساله‌اش را کُشتند. او می‌گوید، من بخشیدم، می‌گوید حیوان وحشیره اگر بچه‌اش را دست رسانی وی ترا می‌گزد، می‌کُشد. فرزند این نفر را می‌کُشند 2-ساله، می‌گوید من بخشیدم. من آن بخششهای سیاسی را می‌فهمم، چون که دیگر علاج نبود، به غیر از بخشیدن. دیگر جایی بخشش هم نیست. این جا خفه شدن هم درکار نیست، دیگر پول و مال وی جایی سوختگی را پُر کرده نمی‌تواند. امروز در رسانخا بسیار گپ می‌رود، گپ در بارة یراق، همین کار را نمی‌کردید ما می‌دانیم، که این یراق از کجا می‌آید، همه می‌دانند این را، تا سطح عالی مملکت این را می‌دانند.

فیلم تماشا کردیم، چه خیل کمیتة امنیت قپید آن نفران را، که یراق می‌آرند، یراق می‌‌فروشند، بودند فکتارهایی، که پول دادند یراق جمع کردند، حسابات دادند، که اَنه همین یراقها جمع شد، باز بدبختانه این که یراق از اهالی مصادره کرده شد. لیکن کدام اهالی؟ می‌فهمید، که آن یک گروه مخصوص است، لیکن برای چه، تسوور کنید روز 15-ام سپتامبر جناب عالی اگر می‌گفتند، که کلّ گروههای جنایتی را نیست کنید، تازه کنید، امروز در این جا ما و شما نمی‌ایستادیم. امروز نصف خاروغ پُر از خون می‌شد و همش سوخته بود. لیکن اینها المنتهایی هستند، که به عقل سالم امکان می‌دهند، که پروبلم را بی جنگ حل کنند. می‌گویند، که بیا یراق را جمع کنید، یک کمیسیون کنید از مانیتورینگ گیرید و از جامعة شهروندی. این کرتاشکه یا پخته نیست، که گوییم، که یادگار 50 کگ سپارید، فلانی 20 کگ سپارید. این قانون دارد گفتم به طور انانیمی بی نام و نشان، مونکین بعد دو-سه سال از همان اتومات آدم را کُشته‌اند، گفتم اَنه همین اتومات را فلانی سپاریدستند.

من در سال 2012 دیده بودم آدمان را، رویهایشان بسته بودند، زبار قت می‌پرتاید اتومات را. رفت، چه بود-نبود، دیگر کار نداریم، چون که هوکوکمت امکان داد، که سپار ما دیگر در پی تو نیستیم. امروز در رسانه‌های خبری هر گپ و کلاچه…بخصوص وطنداران ما، که بیرون از بدخشان هستند، نصیحت می‌کنند و خودشان قانون عادّی دولت را نمی‌فهمند. بنا بر این، من از محترم رئیس کدم، از محترم پراکورار ژنرالی ، از نفرانی، که در این جا شرکت ورزیدند، بسیار هم متشکّرم از کلّ کمک و دستگیری، که شما در طول یک ماه به مقامات دستگیری کردید، خیلی سپاسگزارم و امید دارم، که از همین روز، از همین ساعت به بدخشان تنجی و امانی می‌بیاید. والایّت قانون از همین روز تأمین می‌گردد و ما باید در فکر زمستان باشیم، راه چه می‌شود، غذا چه می‌شود، ابژکتها را چه خیل گرم کنیم، از پی زندگی روزمرّه، از پی کارهایی، که ساختارهای دولتی کنند، نه از پی جمع کردن یراق و مواد مخدِّر و دیگر چیزها.

ارمبیگیم مهتابشاهزاده ، سابق رئیس شهر خاروغ:

-در این جا قید کردند، که برای چه همه از یک گریبان سر برآورده به مقابل این جنایتکاران مبارزه نمی‌برند. برای آن که همة اهل جامعه را ترس و وهم، حس ناامیدی فرا گرفته است. لیکن در همین مدّت، اَنه همین خیل ادامه‌ یافت. اَنه همین، یعنی جزا ندادن جنایتکاران ادامه‌ یافت. این نتیجة منطقی همین برخورد است، که اگر جنایتکار به جوابگری کشیده نشود، باز به جنایتهای خود ادامه‌ می‌دهد.

هر یک مادر بدخشانی، هر یک زن بدخشانی، هر یک بانوی بدخشانی، آنها به ما ابراز داشتند، که ما دیگر نمی‌توانیم همین خیل زندگی کنیم. برای چه جنایتکاران به جوابگری کشیده نمی‌شوند؟ یعنی، پس از این معلوم می‌شود، که وقت آن رسیده است، که اَنه همین جنایتکاران به جوابگری کشیده شوند.

ما در همین وطن ‌‌آباد زندگی آسوده داریم. همة مادران و خواهران بدخشان نهایت سپاسگزارند، که این گونه زندگی، همین گونه مملکت تنج و آبادی، که سرور دولت به ما هدیه کرده است، داشته باشیم. تمام مادران ولایت آسایشتگی مملکت خودمان را، ملّت خودمان را امر واجب می‌دانند. همة همان عنعنة نیک پدر و بابایان خودمان را باز با همین ملّت خودمان ما امروز برقرار می‌کنیم.

آدینشا مرداف، معاون یکم رئیس ناحیة ونج:

-در حاشیه‌ واقعه‌های خاروغ گفتنیم، که گویا که اگر در خاروغ مناقشه شود، ممکن، که مردم یزغولام دستگیری کند. من به شما کفالت می‌دهم، که یگان یزگولامی حتّی کسلمندش هم به طرف خاروغ نمی‌آید. بعداً یک چیز است، این شاملشوی جوانان به حزب و حرکتهای افراطی، ایکستریمیستی-تروریستی و غیر از این برگردانیدن طالب‌علمانی. که غیررسمی در خارج کشور تحصیل می‌کنند. خوشبختانه در سال 2018 12 نفر طالب‌علمانی، که غیررسمی در خارج کشور تحصیل می‌کردند، به وطن برگردانیده شدند. مخصوصاً بعد دستور و هدایت پیشوای ملّت 5 نفر زادگان جماعت دهات یزغولام 28-ام ماه سپتامبر به وطن برگردانیده شدند.

فقط یک چیز را من قید کردنی هستم. در مسئلة شاملشوی جوانان به حزب و حرکتهای تروریستی-ایکستریمیستی باید ذکر کرد، که یک فرد با نام کوزاو میرزارهیم است. اگر مرد خوب می‌بود این خیل فمیلیه نمی‌داشت، این خیل نام و نسب نمی‌داشت. کوزاو از خارج کشور از ورشوه به واسطة رسانه‌های خبری اعلان کرده است، گفتست، که ساختارهای قدرتی به مردم وادی یزغولام فشار می‌آرند. سال تا سال اهالی جماعت دهات یزگولام از 20 هزار نفر به یازده و به ده نفر فرآمده است. بعداً کوزاو می‌گوید، که به جماعت دهات یزگولام گویا یگان کس نگاه نمی‌کند، این گپش صد درصد دروغ است. فشار نیست و حکومت برای بهبودی وادی یزگولام، سعی و تلاش و یاری عملی می‌کند. من یک چیز عادّی را برای شما مثال می‌بیارم. من از نام مردم یزغولام به پیشوای ملّت، اساس‌گذار صلح و وحدت ملّی، پرزیدنت جت محترم امامعلی رحمان، که بسیار این شخصیت را دوست می‌دارند، اظهار تشکّر می‌گویم. بعداً من یک چیز را همینجا قید کردنیم، اکثریّت جوانانی، که به گروههای تروریستی-ایکستریمیستی شامل شده‌اند، «محصول» دست همین کوزاو هستند. این کوزاو امروز در خارج کشور فرزندان ما را بیراه و گمراه کرده ایستاده است. من اطمینان کامل دارم، که همین کوزاو یک روز نه یک روز دستگیر می‌شود و در نزد قانون باید جواب دهد.

پروانة فرّخزاد، عضو شورای امامت اسماعیلیه در ولایت مختار کوهستان بدخشان

-من همچون نمایندة دین اظهار تشکّر و قدردانی می‌کنم از حکومت مرکزی، که واقعاً امروز در یگان جایی دنیا، در یگان دولت مسلمان‌نشین پیروان مذهب اسماعیلیه چون در تاجیکستان آزاد نیستند. یگانه دولتی، که پیروان مزخب اسماعیلیه رسم و رسوم خود را آرامانه انجام می‌دهند این تاجیکستان صاحب‌استقلال است. از این رو همچون شهروند این کشور و همچون نمایندة مذهبی بر گردنمان فرض است، که ما هر کدام شکرانة صاحب‌استقلالی این دولت و حکومت را به جا آریم.

در همین تالار سال 1995 سرور مذهبییمان در خطاب به یکایک ما و شما گفته بود، که بیایید، امیدوار باشیم و به راستی اطمینان حاصل کنیم، که کانستیتوتسیه باید جایگزین سلاح گردد. تاجیکستان کانستیتوتسیة جدیدی قبول کرده است، که چند اصل اساسی را برای محافظت مردم خود تأمین می‌کند. همین سرور مذهبییمان در خطاب به من و شما می‌گفت، که در هر کشوری، که باشید برای خدمت به بهبودی آن کشور وفاداری مکمّل و صداقت خود را ثابت نمایید. آبروی ملّت خود را با زحمت فداکارانه، دانش و معرفت عالی در مقیاس بین‌المللی بلند بردارید.

کسانی در این مذهب می‌خواهند ادیالوژی کنند، ساختارهای مولانا با آنها نیستند. شاید این یا آن جا پیدا شود کسانی می‌خواهند از این مذهب استفادة ایدئولوژی کند. من می‌خواهم همچون نمایندة این مذهب اعلان کنم، که والاحضرت آغاخان هرگز برای ایدئولوژی کردن مذهب راضی نیست و مخالف است. گاها رفتار بعضی از ما این گونه است، که وقتی از پهلو ارزیابی شود ما را فنتیزم اسماعیلی نام می‌برند. تعصّبگرايي مذهبی. امّا من به شما با صد دلیل مذهبی گفته می‌توانم، که این رهبر مذهبی ما اصل اساسی، که در دنیا می‌خواهد بگوید، زیاده‌روی نباشد، افراطگرايي نباشد. مغز همة حرف و ایده‌هایی، که این رهبر مذهبی اعلان می‌کند، این است، که من گفتم. متأسفانه، امروز پسر من، برادر من یا خواهر من گاهها در بعضی مسئله‌ها به زیاده‌روی راخ داده ایستاده‌اند و من اعلان می‌دارم، که آن زیاده‌رویهایی، که هست اگر از تاج امامت استفاده می‌شود، اگر از پرچم امامت استفاده می‌شود و اگر از نشانها و رمزهایی، که خاص اعلی‌حضرت است، استفاده می‌شود، یا هر کسی استفاده می‌کند، این خاص خاص اعلی‌حضرت نیست، خواست ساختارخای مزخبی نیست و این یک نوع زیاده‌روی بود و هست و من از تمام ساختارهای قدرتی خواهش می‌کنم، که آنها را جزء مذهب حساب نکنید، آنها را جزء ساختارهای مذهبی حساب نکنید و با آنها برخورد قانونی شود.

اساسنامه‌ای، که امروز اسماعیلیه برای خودش دارد و از او همه چه می‌تواند اساس بگیرد در قسمت باب 16“هیچ کس بدون اجازت خطّی مولانا حاضر امام خق ندارد نام، استاندارد شخصی، تاج امامت، پرچم را برای یگان نمود مقصد استفاده کند ”. اینها از نام مذهب کسانی می‌خواهند استفاده کنند و من می‌خواهم بگویم، که هرگز پایی مذهب از پی آنها کشانیده نشده است و نخواهد شد. مذهب سبب این نیست. برعکس، از زمانی، که سال 1994، اساس‌گذار صلح و وحدت ملّی، پیشوای ملّت زمینه فراهم آورد تا رهبر مذهبییمان با ما رابطه باز نماید و رهبر مذهبییمان از آغاز رابطه‌اش با ما تأکید کرده بود، که صلح، تنجی، وحدت، آسودگی، پرهیزکاری از سلاح، مواد مخدِّر، دوری از میگساری و همه آن مشکلاتی، که بررسی شده ایستاده است، از سال 1994 اینجانب از زبان رهبر مذهبییمان صدا می‌دهد.

اکتبر 22, 2018 13:35, 110 بازدید ها

دیگر خبرهای این بخش