اعمال بیشرمانه و ناموفقانه سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی. در این باره در مصاحبه خود با روزنامه “امروز News” پروسفور ذکریا اکرمی اظهار نظر کرده است
اخبار مرتبط
در رابطه به فعالیت مغرضانه سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی و توطئهانگیزی و اتهامات رهبریت و اعضای این سازمان خبرنگار روزنامه “امروز News” داوود عصمتی با ذکریا اکرمی، دکتر علوم تاریخ، پروفسور مصاحبه اختصاصی برگزار کرده است. متن این مصاحبه را پیشنهاد میکنیم.
- راهکارهای مبارزه سیاسی رهبریت و اعضای سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت
اسلامی را در شرایط کنونی چگونه میتوان توضیح داد؟ این نیرنگهای شرعی و بلندپروازی تصنعی از نقطه نظر عملگرای تاریخی و خیانت های مکرر این حزب آیا اساس واقعی دارند؟
- قبلا باید گفت که راهکار مبارزه سیاسی سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی
که از ابتدای فعالیّت خود توطئهانگیزانه بود، هنوز هم ماهیتا تغییر نیافته است. اما رهبریت سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی فعلا در اندیشه تغییر شکل مبارزه خود و با پوشش گویا به نام “مردمسالارانه” و “دموکراتیک” جلوه دادن تلاش های سیاسی خویش مشغول هستند. سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی با شعارپردازهای خود در نزد جامعه بشری و مردم کشور چنین وانمود کردن میخواهد که گویا هدف مبارزه سیاسی آنها تاسیس جامعه مردمسالار در جمهوری تاجیکستان است. این ادعای آنها چیزی به جز یک ریاکاری عوامفریبانه و بیشرمانه نیست. در این مورد باید به نظر گرفت که مفهوم های “مردمسالار”، “مردمسالاری”، یعنی “دموکراسی” به عنوان شکل اداری و دولتداری مردمی از دیدگاه اصولی و بنیادی با شکل دولتداری دینی متضاد و متناقض است. در شکل دولتداری دینی اگر قانون های جامعه در استناد به مقررات شرعی قبول کرده شوند، در شکل دولتداری دموکراتیک قانون ها در اساس رأی و خواستههای مردم مورد قبول قرار میگیرند. از این رو باعث تعجب است که فعلا رهبریت سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی بر خلاف این مسئله بنیادی و موضعگیری اصلی حزبی خود ریاکارانه جانبداری خویش را از ارزش های دموکراتیک و جامعه مردمسالار وانمود میکند. این به جز زمانه سازی و بازی سیاسی چیز دیگری نیست. هدف سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی از این گونه موضعگیری ریای تنها آن است که نهادهای حفظ حقوق بشر و جامعه جهانی را به سوی خود متوجه سازد.
در مورد موضعگیری های سیاسی خود فعلا سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی ادعا میکند که تأمین امن و ثبات و حفظ منافع ملی در جمهوری تاجیکستان از والاترین اهداف رهبریت آن میباشد. اما متأسفانه، در اصل چنین نیست. اگر در واقع هدف رهبریت سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی تأمین امن و ثبات، صلح و وحدت و حفظ منافع ملی در جمهوری تاجیکستان میبود، پس چرا رهبریت سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی تابستان سال 2015 رسما موافقتنامه صلح و استقرار ملی را یکجانبه بیاعتبار دانسته، نسبت به صلح بایکات اعلام کرد که این به طور آشکار اعلام جنگ را داشت. در پی این موضعگیری تندروانه سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی اول ماه سپتامبر سال 2015 مبارزه متشکلانه و مسلحانه اعضا و جانبداران سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی به عمل آمد که باعث ناآرامی وضع سیاسی و اجتماعی و مرگ ده ها شهروندان کشور گردید. با نظرداشت این وضع سؤالی به میان میآید که اگر واقعا هم والاترین هدف سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی تأمین امن و ثبات و حفظ منافع ملی در جمهوری تاجیکستان میبود، پس چرا این حزب امن و ثبات کشور را که آن را والاترین هدف خود معرفی میکند، به خاطر منافع گروهیاش برهم زد و جان میلیونها نفر هموطنان و موجودیت دولتداری ملی ما را که آن بزرگترین دستاورد ملت در طول هزار سال اخیر است، زیر خطر گذاشت؟
راهکارهای مبارزه سیاسی سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی از ابتدا توطعهانگیزی و ماجراجوی و تهمت انگیزی علیه ساختارهای دولتی بود و هنوز هم این راهکار تغییر نیافته است. هنگامهای که اخیرا آنها در رابطه به مرگ فیض النساء واحدآوا، وکیل مدافع معروف راهاندازی کردند، دلیل این گفته است. آنها حتی از مصیبت خانوادگی شهروندان کشور ما نیز به نفع خود استفاده بردن میخواهند. دوری از وطن، احساس نبض واقعیت را در طینت نهضتی ها محروم کرده است، آنها درک نمیکنند که طبق سنت مردم شریف تاجیک، در باره شخص فوتیده با سخن های نیک، خاطره او را زنده میدارند و خاموشی را در این موردها اولیتر میدانند.
- فعالیت سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی را اگر بیطرفانه طبق نظریه
علوم چون سیاستشناسی و یا جامعهشناسی ارزیابی نمایم، پس به آن چگونه بها دادن ممکن است؟
- در ارتباط به فعالیّت قبلی و فعلی سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی این
نهاد افراطگرا را به هیچ وجه نمیتوان “حزب سیاسی” و یا حتی “حزب مخالف” عنوان کرد. بر اساس توضیحات معمولی علم سیاستشناسی در جامعههای قانونسالاری شیوههای فعالیت و راهکارهای که “مخالفین”، “حزب سیاسی” و “حزب مخالفین” در مورد مبارزه سیاسی میتواند از آنها استفاده کند، باید حتما قانونمند و مسالمتآمیز باشند. شرط مهم مبارزه سیاسی احزاب سیاسی برای به دست آوردن قدرت در همه گونه جامعه و به ویژه جامعه دموکراتیک آن است که اصول مبارزه حتما باید مشروعیت داشته باشد، یعنی مبارزه سیاسی احزاب سیاسی در همه حالت باید مبارزه سالم و مدنی و قانونمند باشد. احزاب سیاسی در این راستا هرگز حق کاربرد شیوههای غیرمجاز و غیرقانونی و خشونتبار و مسلحانه مبارزه را که امن و ثبات جامعه و عموما، منافع ملی را به خطر مواجه میکنند، ندارند. همه گونه مبارزه سیاسی افراد و احزاب سیاسی در جامعههای قانونسالار خط فرمز خود را دارد که آن اصلا ارزش های بنیادی ملی است که از آنها در مجموع همچون منافع ملی یاد میشود. رعایه این خط قرمز شرط مهم فعالیت تمام افراد و احزاب سیاسی در هر یک جامعه است. هر یک دولت همچون مهمترین دستگاه حفظ منافع ملی حق دارد که فعالیت افراد و احزاب سیاسیی را که این خط قرمز را رعایه نکرده ارزش های بنیادی و منافع ملی را به خطر مواجه میکنند، همچون گروه خطرناک سیاسی ممنوع و قطع کند. از این دیدگاه به صراحت میتوان دریافت که فعالیت سیاسی سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی همچون “حزب سیاسی” و “حزب مخالف” هیچ گاهی به طلبات معمولی قانونگذاری و فهمش سالم سیاسی زمان معاصر مطابقت نداشت و ندارد. از این رو این حزب در استناد به فعالیت قبلی و فعلی خود فقط یک گروه تروریستی و افراطگرای بود و بس که با پشتیبانی معنوی و مالی خواجگان برونمرزی خویش برای غصب حاکمیت قانونی در جمهوری تاجیکستان تلاش میکنند.
تّه هن-را در طول فعالیّت مدید رسمی و غیررسمی آن هرگز نمیتوان به حیث آپّازیتسیة سالم و سازنده در صف نیروهای مخالف کشور یادآور شد. زیرا آن همیشه منافع گروهی خود را در قیاس به منافع ملّی در اولویت میگذاشت. هدف نهایی گروههای سیاسی هرگز نباید فقط با تلاشها برای به دست آوردن قدرت سیاسی محدود شود. مبارزههای صرف قدرتطلبانه احزاب و اشخاص سیاسی بی نظرداشت احترام به ارزشها و مقدسات ملی خطرزا بوده جامعه را به سوی فاجعه میبرد. برای فهما شدن این مطلب میتوان همچون نمونه مخالف سالم و سازنده فعالیت نهادهای به مثل “پیمان نیروهای سازنده” داداجان عطاءالله و افراد آزادمنشی چون حفیظ بابایاراف، سلامالدین میرزارحمت اف و حرمگل قادر که شرطا آنها را نمایندگان خط اصلی معارفپروری “بلوک جدید” در اروپا و کشورهای پساشوروی عنوان میکنیم، مثال آورد. نمایندگان “بلوک جدید” با موضعگیری این سیاستمداران معتبر محدود نمیشوند و اطلاعاتی که ما در اختیار داریم، جانبداران این خط سیاسی بمراتب بیشترند. با مرور زمان، حد اکثر روشنفکران در خارجه قرارداشته، از ادبیات و تفسیر “بلوک جدید” پیرامون وضع کنونی دستگاه استبدادی حزب نهضت اسلامی استفاده خواهند کرد.
- عامل اصلی ناکامی تلاش های سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی را در
جمهوری تاجیکستان برای به دست آوردن حاکمیت سیاسی در چه میبینید؟
- قبل از همه باید گفت که تلاش برای تأسیس دولت اسلامی در جغرافیای تمام کشورهای
پساشوروی آسیای مرکزی و از جمله در جمهوری تاجیکستان پشتوانه اجتماعی ندارد. اکثر مردم با وجود آن که از لحاظ اعتقادی پیروان دین اسلام میباشند، اما با مشاهده وضع پرتنش و خشونتبار سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی همجوار خود و تعصب مذهبی که در اکثر این جامعهها حکمران است، زیستن در جامعه آزاد دنیوی را افضل میدانند.
به ویژه در جمهوری ما که مردم طول سالهای 1992-1997 بیواسطه عاقبت تلاش های سیاسی گروه های مذهبگرا و اسلام سیاسی شده را تجربه کردند و در پی این اعمال تندروانه مذهبگرایان که سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی قافلهسالار آن بود، بیش از 150 هزار نفر را از دست دادند، دیگر هرگز نمیتوانند اسلام سیاسی را بپذیرند، گذشته از این هرگز دوباره به خاطر منصبتلاشی هیچ ملا و روحانی برای قتل برادران خود از گمراهی سلاح به دست نخواهند گرفت، زیرا مردم به چشم خود دیده بود که چگونه جانبداران اسلام سیاسی با شروع جنگ شهروندی وطن عزیز را به ماتمسرای عمومی تبدیل دادند و در طول سال های جنگ شهروندی نسبت به نمایندگان ملت و دولت خود صدها مراتبه اعمال تروریستی و سوءقصدها انجام دادند. هزاران نفر شهروندان ما در پی این سیاستبازی های روحانیان کشته شده، از آن بیشتر یتیم و بدون منازل گردیدند. در این راستا میتوان صدها صحنه های دهشتبار قتل و کشتار هموطنان بیگناه را به دست افراد افراطی و تندگرای اسلامی یادآور شد که حتی پس از تصویب موافقتنامه صلح و وحدت ملی به عمل آمده بودند.
ثانیا مردم فهمیدند که سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی اصلا ابزار سیاسی دست منافع جویان خارجی است و برای برآورده کردن اهداف آنها حتی آماده است به مقابل وطن و هموطنان خود فجیعترین انواع مبارزه، از جمله ترور و افراطگرای را نیز مورد استفاده قرار دهد. برای مردم آشکار شد که اسلامگرایان ما اصلا نه در پی عملی کردن اهداف ملت خود، بلکه در پی تطبیق خواستههای خواجگان خویش بودهاند. اکثر قمندان های نهضتی دستپروران مکاتب تروریستی کشورهای ذی نفع منطقه بودند که طول سالهای جنگ شهروندی و پس از آن در مواضع مختلف کشور ما ده ها اعمال تروریستی و سوءقصدها تشکیل کرده، باعث مرگ صدها شهروند تاجیکستان، از جمله شخصیت های معروف و سرشناس جمهوری شده بودند. تروریسم مفکوروی آنها که در ابتدای سالهای 90 قرن گذشته تحت شعاری چون “نان معلم حرام است”، “نماز جنازه معلم را نباید خواند” و امثال اینها ظهور کرده بود، تدریجا به تروریسم جسمانی علیه دگراندیشان و به ویژه روشنفکران کشور تبدیل یافت. قتل روزنامهنگار شناخته آتهخان لطیفی، عالمان معروف محمد عاصمی، یوسف اسحاقی، منهاج غلام اف، کریم یولداش اف، مشاور رئیس جمهور، سیف رحیمزاد، ادیب معروف، فتح الله خان شریفزاده، مفتی مرحوم و همچنین 20 افسر قسم نظامی روسیه در جمهوری تاجیکستان نمونهای از بسیار و مشتی از خروار افراطکاری ها و جنایات بیشمار سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی است.
عامل سوم ناموفقی تلاش های سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی برای به دست آوردن حاکمیت سیاسی در جامعه ما آن است که حزب مذکور اصلا توانمندی نظری و عملی سهمگذاری در رشد اقتصادی و اجتماعی کشور را نداشت و ندارد. فعالیت این حزب فراتر از سطح سیاسی و ایدئولوژی نبود و نیست. این حزب با وجود به دست آوردن مجوز فعالیت رسمی اصولا نتوانست جایگاه استواری را در عرصه سیاست کشور کسب نماید، اما متأسفانه، با کاربرد نام اسلام و سوءاستفاده از اعتقاد مردم تا هنوز تلاش های توطئهانگیز برای حصول اهداف سیاسی دستنارس خود میکند.
در رابطه به چند عوامل خارجی و داخلی کشور میتوان قاطعانه نتیجهگیری کرد که این حزب در جمهوری تاجیکستان اصلا امکان و قدرت به دست آوردن حاکمیت سیاسی را هرگز نداشت و نیز نخواهد داشت. برای به چنین خلاصه آمدن دلایل و مدارک معینی موجودند. در این راستا از جمله باید تأکید کرد که حزب مذکور از دید آمادگی صفتی و مقداری کادری در سطح اداری یک دولت اقتدار جابجاگذاری کادری را هرگز نداشت و هنوز هم ندارد. این وضع کمبود کادری و بیسوادی نمایندگان سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی به ویژه هنگام امضای موافقتنامه عمومی استقرار صلح و رضائیت ملی در سال 1997 و در اساس آن به جناح مخالفین دادن امکان برای پیشنهاد کادرها به مقدار 30 درصد تعداد عمومی پست های دولتی به طور بسیار روشن عیان گردیده بود. آن زمان نه تنها سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی، بلکه در مجموع تمام جناح مخالفین سیاسی کشور ما نتوانسته بودند حتی برای تکمیل همین مقدار پست های دولتی کادرهای اختصاصمند و صاحبتجربه خود را پیشنهاد نمایند. این وضع کمبود کادری سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی بازتاب روشن بیسوادی نمایندگان و اعضای این حزب تندگرای بود که ادعای در اختیار خود گرفتن زمام دولت یک کشور صاحباستقلال را داشت. سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی نه تنها در آن زمان، بلکه در طول تقریبا 18 سال فعالیت بیواسطه و رسمی سیاسی داشتن خود نیز این نقصان جدی و بنیادی خویش را نتوانست اصلاح نماید. حالا نیز پایه کادری و سطح تخصصی این حزب و نمایندگان فضلفروش و بیسواد آن در همان حال پیشین قرار دارد. این وضع را نه تنها کارشناسان سیاسی، بلکه حتی خود رهبریت حزب نهضت از جمله عبدالله نوری در گذشته خیلی خوب میدانستند و در چندین سخنرانی های خود به آن اقرار نیز شده بود.
با این وضع کادری که سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی در گذشته داشت و هنوز نیز دارد، از هیات رهبری فعلی مدعی و فضلفروش آن باید سوال کرد که آنها طول فعالیت رسمی طولانی خود در تاجیکستان غیر از متشنج کردن وضع عقیدتی و سیاسی جامعه و تلاش برای حفظ منافع گروهی خود دیگر چه کاری انجام دادند؟ آنها که اصلا برای به دست آوردن حاکمیت سیاسی تلاش میورزند، نه تنها برای مردم، بلکه حتی برای تربیه هیات کادری خود نتوانستند کار برنامه ای در این مدت طولانی انجام دهند. آنها که ادعای کسب حاکمیت را در کشور دارند، حتی خود اقرارند که تا هنوز هم اقتدار از دیدگاه صفتی و تعدادی در پهنای یک دولت جابجاگذاری کادری را نداشتند و ندارند. پس با این اقتدار ناکفایه ذهنی چرا غیرمنصفانه مدعی به دست آوردن قدرت سیاسی در کشورند و خود را همچون بنیانگذار زمینههای پایدار رشد دولت معرفی میکنند؟
اصلا بیاعتباری سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی را نسبت به تربیه کادرهای اختصاصمند میتوان یک امر معمولی و منطقی دانست، زیرا طبیعی است که هدف این حزب همچون یک حزب تروریستی نه سهمگذاری در رشد و پیشرفت جامعه، بلکه فقط غصب حاکمیت و پالیتیزاتسیه دین است و خلاص.
عامل چهارمی که امکان به سر قدرت آمدن سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی را همچون یک حزب سیاسی از بین میبرد، آن است که مردم به نیروی وحدت آفر بودن ادیولوژی های مذهب محور باور ندارند. مردم میدانند که سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی حتی در حالت رسیدن به هدف نهای سیاسی خود نیز نمیتواند کفیل وحدت ملی و یکپارچگی تاجیکستان و در ضمن کفیل امن و ثبات جامعه کشور باشد. زیرا معلوم است که در صورت به سر قدرت آمدن حزب دینی ناگزیر مقام و منزلت معیارها و مقررات دینی اولویت کسب کرده، رعایه آنها نه به معیارهای اختیاری، بلکه حتمی تبدیل مییابند. در رابطه به این با نظرداشت تفکر متعصبانه دینی و مذهبی پیروان سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی احتمال نقض حقوق های شهروندی به وجود خواهد آمد که این باعث تیرگی فضای عقیدتی اهالی و تشنج وضع اجتماعی خواهد شد. همچنین با نظرداشت آن که اهل جامعه تاجیکستان پیرو مذاهب مختلفند، در حالت اولویت پیدا کردن معیارها و مقررات دینی بر اساس یکی از مذاهب احتمال تشدید اختلاف های مذهبی در کشور نیز بیشتر خواهد شد. به همین تفسیر اکتفا میکنیم، ولی در این قسمت مصاحبه شایسته ذکر میدانیم که حزب نهضت اسلامی تمایل بدون معیار هجرتدوستیاش، مطلقا در حدود نه تنها تاجیکستان، بلکه در کشورهای اعضای اتحادیه کشورهای مشترک المنافع هم پایگاه مردمی را از دست داده است. این عامل باعث به وجود آمدن تابش های مانند سطحی نگری، غریبزدگی و ملتبدبینی را در ارزیابی های روزمره نهضتی ها شدت بخشیده است.
- آیا سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی در جریان به وقوع آمدن بیثباتی های
سال 2012 در شهر خاروغ دست داشتند؟
- بلی، سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی به این قضیه مستقیما ارتباط داشت.
دلیل این ادعا همکاری بیواسطه محمدرضا سبزعلی اف، سرور بخش ولایتی سابق حزب نهضت اسلامی با سرکردگان آشوب مذکور است. گذشته از این موصوف یکی از سرکردگان این تظاهرات بود، که پیروان حزب نهضت را در این ولایت به مبارزه مسلحانه علیه نیروهای قدرتی کشور تحریک میداد. همچنین در تظاهرات مسلحانه مذکور نقش مهم داشتن شیریک کرمخودایف که نیز از فعالان بخش حزب نهضت اسلامی در بدخشان بود، دلیل روشن هماهنگی فعالیت سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی با معترضان است. با وجود ضدیت های آشتیناپذیر اعتقادی حزب افراطی با پیروان طریقت اسماعیلیه که بیشتر بر عقلانیت اساس یافته است و دنیوی محور است، نهضتیها با تکیه به قشرهای محدود جنایتی که برخی از جوانان شهر خاروغ را در مفکورسازی های ضد ملی متحد میکند، جذب نمودند. درست است که این بهاگذاری تا به حالت 15 سپتامبر سال 2018 صدق میکند.
- چرا بعضی نیروهای سطح بینالمللی اصلا به طور پوشیده و گاه-گاهی به طور آشکار فعلا از
سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی حمایت میکنند؟
- بعضی افراد منفعتدار سطح بینالمللی، متأسفانه، بر خلاف آن چه که در ظاهر وانمود میکنند، نه
به عنوان کفالتدهندگان امن و ثبات، بلکه عاملان اصلی و زمینگذاران اختلاف و ناآرامی در کشورهای معین میباشند. این وضع را در تمامی نقاط درگیر جهان میتوان مشاهده کرد. وضع پیچیده سوریه و عراق، یمن و افغانستان و دیگر کشورهای که عین زمان فضای ناآرام اجتماعی دارند، دلیل این ادعا است. بدون شک و شبهه هدف اصلی و استراتژی لایحههای ماجراجویانه این قدرت های منفعتجو اصلا به وجود آوردن عوامل نزاع در آن کشورهای است، از لحاظ ژئوپلوتیک برای آنها دارای اهمیت میباشند. آنها میخواهند که در مناطق مهم ژئوپلوتیک تناسب نیروهای موجود سیاسی و امن و ثبات جمعیتی را برهم زده وضعیت بحرانی به وجود آورند و به این وسیله زمینه دخالت سیاسی و حضور نظامی خود را مطرح کرده، راه را برای گسترش نفوذ و تحکیم جایگاه خویش هموار نمایند. سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی برای این نیروها از قبل همچون ابزار سیاسی مورد کاربرد قرار گرفته بود و عین زمان نیز نیروهای معین سطح منطقه و بینالمللی کاربرد این ابزار را فروگذار نکردهاند.
بعضی از این نیروها فعلا نیز به طور آشکار از این حزب تروریستی حمایت میکند. هنوز از سال های 90 قرن گذشته، وقتی که گروه های مسلح سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی برای برهم زدن ساختار قانونی در جمهوری تاجیکستان تلاش کرده، به جای آن دولت اسلامی بنیاد کردن میخواستند، نیروهای ویژه نظامی بعضی کشورها رزمندگان سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی را در اردوگاه های مخصوص به آموزش فرا گرفته، به آنها اصول مبارزههای تروریستی و افراطگرای را آموزش میدادند.
نیروهای منفعتدار منطقه و بینالمللی که سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی را پشتیبانی میکنند، با وجود درک پیامدهای فاجعهبار نقشههای مخوف خویش همانا برای رسیدن به اهداف ژیوسیاسی و گسترش نفوذ خود در آسیای مرکزی از سوءاستفاده این حزب دست نبرداشتهاند، از این رو در شرایط کنونی بسیار حساس تاریخی ما باید هوشیاری سیاسی را از دست ندیهیم و نگذاریم که این گونه گروه های خیانتکار با شعارهای فریبا فضای فکری جامعه ما را تیره نمایند. این نیروهای به نام “همکار بینالمللی” شناخت کامل از 3 دهه جنایات سنگین سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی را ندارند. نمیدانند که بخش های هجرتکرده این حزب، از قسم های داعش که تجربه خوب تخریبکاری و از لحاظ ادیولوژی جنگنده مهارت عملی دارند، در نواحی از لحاظ افراطی آسیبپذیر خیابانهای مهاجرنشین برای روز مبادا جبهه گرفتهاند، تفاوت زیادی ندارند. خر همان خر است و پالانش دیگر.
- نسبت تلاش ناموفق سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی برای انجام کودتا
در ماه سپتامبر سال 2015 چه اندیشه دارید؟
- تظاهرات مسلحانه گروه افراطگرای تحت رهبری ژنرال خائن نهضتی-عبدالحلیم نظرزاده
معروف به حاج حلیم که طول دهروزههای اول سپتامبر سال 2015 در شهرهای دوشنبه و وحدت شروع شده، منبعد مقاومت های بینتیجه آنها در منطقه رامیت ادامه یافت، تلاش غیرعاقلانه و مغرضانه دوباره سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی با هدف کودتای دولتی در جمهوری تاجیکستان بود.
اولا باید گفت که به قضیه نظرزاده ارتباط داشتن سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی در رابطه به اسناد و مدارک فراوان حقیقت بیبحثی است. محیالدین کبیری نه تنها در تکیه به مبلغگذاری های خواجگان خارجیاش، بلکه همچنین از حساب سود سرمایه شخصیاش نیز این توطئهای سیاسی را مطرح و آماده کرده بود.
از جانب ساختارهای ذی دخل جمهوری تاجیکستان با نشانداد شاهدان و ضبط های اودیو و ویدیوی این ارتباط تثبیت شده است که در باره آن از طریق شبکههای تلویزیونی کشور نیز به مردم اطلاع داده شده بود.
- در مورد نهاد سیاسی با نام “پیمان ملی” که با تشبث سازمان تروریستی و افراطگرای حزب
نهضت اسلامی و رهبر آن – کبیری تأسیس داده شد، چه اندیشه دارید و به فکر شما هدف سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی از تأسیس این ائتلاف سیاسی چیست؟
- در مورد این مسئله قبل از همه باید تأکید کرد که با توجه به اهداف تأسیس نهاد مذکور میتوان با
قاطعیت گفت که این پیمان نه پیمان ملی، بلکه پیمان غیرملی است.
سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی به تأسیس این نهاد بنا بر چند سبب و عامل دست زد که مهمترین آن این است:
- افزودن تجربه و بلند شدن سطح فهم سیاسی افراد و نهادهای دیگراندیش و مخالف تاجیک بود،
که قبلا با سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی از کمتجربگی تحت چتر اتحادیه نیروهای مخالفین جمع آمده بودند. خودخواهی ها و پیمانشکنی های پی در پیی سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی حین فعالیت ائتلاف قبلی نیروهای مخالفین تاجیک، یعنی اتحادیه نیورهای مخالفین چشم نیروهای دیگر مخالفین تاجیک را باز کرد، از این رو اکثر آنها طول سالهای 2015-2018 با وجود تلاش های مداوم محیالدین کبیری و وعدههای آسمانی وی دیگر به او “بیعت” نکردند. از جمله، انجمن نیروهای سازنده داداجان عطاالله، “گروه 24″، “وطندار” و تعداد زیاد ضیائیان تاجیکستانی برونمرزی، به ویژه ضیائیانی چون حفیظ بابایاراف از قبیل چنین افراد دیگراندیش و نهادهای مخالفین بودند که دعوت های مکرر سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی و رهبر آن-کبیری را جهت تأسیس ائتلاف جدید گروه های مخالفین تاجیک کلا به اعتبار نگرفتند. محض همین موضعگیری پایدار و مشخص آنها به کبیری همچون “تشبثکار” و “بنیانگذار” ائتلاف امکان نداد، که اهداف از قبل مطرحکرده خود را در کوتاهمدت به آسانی عملی نماید.
کبیری همچون رهبر سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی برای از این وضع حد اقل به طور ظاهری رهای یافتن و در نزد خواجگان خارجی خود هنوز مصرفناشده نشان دادن اینیرژی و ظرفیت خویش مجبور شد که دست به نیرنگ نوبتی زند. این نیرنگ تأسیس سازمان های خودساخته و رمزی چون “انجمن آزاداندیشان تاجیک” (رهبر آن علیم شیرزمان اف)، “جنبش اصلاحات و رشد در تاجیکستان” (رهبر آن شرافالدین گدایف) و “اتحادیه مهاجران آسیای مرکزی” (رهبر آن الهامجان یعقوب اف) بود که محض به خاطر سازمان دادن ائتلاف جدید و تکمیل جای نیروهای مخالفین قبلی از سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی کنارگرفته طول همین چند سال اخیر با تشبث و تحریک خود آنها تأسیس داده شده بودند. ببینید که ائتلاف کنونی به نام “پیمان ملی تاجیکستان” محض در زمینه هماهنگی همین سه گروه ناشناخته و کمنوفوس و کمنفوذ و سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی به وجود آورده شده است. آیا این گروه های خودخوانده و خودساخته حق از نام مردم تاجیکستان تأسیس دادن “پیمان ملی تاجیکستان” را دارند؟ البته، نه! زیرا هیچ کدامی از آنها سازمان در تاجیکستان از طرف مردم اعترافشده نیستند و حتی قشر اندکی از جامعه کشور ما را هم فرا نمیگیرند. گذشته از این مردم حتی در باره موجودیت اکثر این سازمان ها نیز هیچ گونه اطلاعی ندارند. پس چه طور با نشست چند فرد خودخواه و همایش آنها میتواند “پیمان ملی” تأسیس داده شود که آن مشروعیت تصمیمگیری به جای دولت رسمی، پارلمان مردمی و 9 میلیون نفر اهالی را داشته باشد؟
- عامل دیگر تأسیس این نهاد کاغذی و پروتکلی بیبنیاد از جانب سازمان تروریستی و
افراطگرای حزب نهضت اسلامی آن بود، که فعلا در سطح بینالمللی و به ویژه اروپا، دیگر نمیتوان با پیگیری اهداف صرف دینی پشتیبانهای بینالمللی قوی داشت، بنا بر این خیانتکاران نهضتی که حالا در آن جا به سر میبرند، خواستند به این وسیله بدون برانگیختن احساسات جانبداران اسلامگرای خود به آسانی نام اسلام را از عنوان گروه سیاسی خویش حذف کنند و با این راه تا حدی گروه سیاسی خود را “مردمسالار”، “دموکراتیک” و حتی “دنیوی” جلوه دهند. این گونه بوقلمونوار رنگ خود را تغییر دادن رهبریت سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی دلیل دیگر ریاکاری آنهاست. این تغییر تاکتیک مبارزه سیاسی سرکردههای سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی نشان میدهد که آنها اصلا از اسلام همچون ابزار مبارزه و جذب عوام برای رسیدن به اهداف سیاسی خود و سرپرستانشان استفاده میکردند.
- عامل سوم این است که سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی فعلا به خوبی
درک میکند که با وجود همه ادعاهای مغرورانه خویش اصلا هیچ جایگاه و پشتوانه اجتماعی دیگر در تاجیکستان ندارد، یعنی دیگر هیچ قشری از مردم کشور به این حزب افراطگرا و شعارهای فریبای آن باور ندارد. اکثر شهروندان تاجیکستان، که قبلا نیز به نهضتیان با چشم بیاعتمادی مینگریستند، بعد جنگ شهروندی در کشور که باعث مرگ صدها هزار و مشقت میلیونها نفر ساکن گردیده موجب خرابی اقتصاد جمهوری شد، کلا از این حزب دلمانده شدند و حضور سیاسی آن را در عرصه دولتداری همچون عامل تشنج میدانند.
از این رو رهبریت سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی مجبور شد که به خاطر تقویت موقع کلا ضعیفشده خود به نهادها و افراد دیگراندیش تاجیک روی آورده است تا صفوف پریشان خود را از حساب جانبداران آنها تکمیل کند، اما افراد و نهادهای دیگراندیش تاجیک نیز، چنان که در بالا ذکر کردیم، در زمینه تجربه تلخ پیشینه همکاری با این حزب خودخواه تروریستی دیگر نخواستند از یک شکاف دو بار مارگزیده شوند.
بنا بر این نهاد سیاسی که سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی سال گذشته با نام مطنطن “پیمان ملی تاجیکستان” تأسیس داد، چیزی به جز یک نهاد دروغین بیبنیاد نیست که به کلی از پشتوانه اجتماعی محروم است.
- وقت های اخیر مشاهده میشود که رهبران سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت
اسلامی هدف اصلی مبارزههای سیاسی خود را با پوشش های مدرن تزیین دادن میخواهند، از جمله آنها زیاد در باره ارزشرهای دموکراتیک و جامعه مردمسالار حرف میزنند. به اندیشه شما هدف اصلی سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی در شرایط معاصر تاریخی وابسته به تحولات جامعه بشری به تدریج تغییر مییابد؟ و اگر چنین است، در این زمینه آیا میتوان امیدوار شد که روزی حس وطنداری رهبران سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی بالا خواهد گرفت و آنها با درک مسئولیت شهروندی خود از دسیسهبازی علیه دولت و ملت خویش دست خواهند کشید؟ آیا این انگیزههای نهضتیها در صورتی که سالهای 2000 بحث و مناظره آشتیناپذیر را بر ضد جانبداران ساخت دنیوی در جمهوری تاجیکستان در این موضوع دامن میزدند، تا کدام اندازه با اعتقاد طبیعی جنگی آنها همآوازی دارد؟
- کاش چنین میشد، اما رهبریت سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی فعلا فقط
در پی تغییر دادن شکل مبارزه خود و به آن دادن پوشش “مردمسالارانه” و “دموکراتیک” میباشند، تا توجه جامعه جهانی را جذب نمایند. نباید فریب این عمل تاکتیکی آنها را خورد، زیرا ماهیت و هدف اصلی سیاسی آنها در همه حالت بنیاد دولت اسلامی باقی خواهد ماند.
با نظرداشت این که رهبریت سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی با دریافت مبلغ های هنگفت در نزد سرپرستان خود مسئولیت های معین بر عهده گرفتهاند، از جمله متشنج کردن اوضاع سیاسی وطن خود، در گمان است که آنها منافع ملی را نسبت به منافع طرح های خود در اولویت قرار دهند. آنها و حزب تروریستی آنها در ورطهای فرو رفتهاند که از آن برون آمدن محال است. بنا بر این به احتمال زیاد منبعد نیز سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی و سروران آن با تحریک مزدوران برونمرزی خود همچنان دست به توطئهانگیزی خواهند زد و برای عملی کردن نقشههای نامطلوب خود منتظم تلاش خواهند کرد. فعالیت ماجراجویانه سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی گواه آن است که این حزب به خاطر اهداف سیاسی خود و به دست آوردن قدرت آماده همه گونه جنایت است. ساختن نظام سیاسی دینی-مذهبی که بر پایه تعصب و جهالت مذهبی اساس مییابد، مرام این حزب از آغاز تا به آخر باقی خواهد ماند. این است که ساختار منطقه ای ضد تروریستی سازمان همکاری شانگهای در نشست گروه کاری خود که 11-12 ژوئیه سال 2017 در شهر تهران برگزار گردید، فعالیت سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی را در ردیف گروه های تندره و افراطی “جبهت النصره”، “حزب التحریر”، “دولت اسلامی”، “حرکت اسلامی ترکستان شرقی”، “اکرمیه”، “جماعت تبلیغ”، “جماعت مجاهدان آسیای میانه”، “جندالله”، “انصارالله” و امثال اینها سازمان تروریستی معرفی کرد و تبادل معلومات را برای مبارزه با این گروه افراطگرا امر لازم دانست.
بنا بر این رهبران سازمان تروریستی و افراطگرای حزب نهضت اسلامی باید بدانند که این تلاش های ایشان کار بیهودهای است، زیرا دیگر مردم کشور چهره واقعی این حامیان دروغین اسلام را شناخته است و هرگز به آنها امکان فتنهانگیزی را نخواهد داد. افراطیان فراری و شریعتمدار خلاف عملکرد ارزش های صفتی رشد جامعه و منافع ملی با دامن زدن به انگیزه های خام نیمه ملی و وسوسوی، جرأت خیانتگونهای برای تکرار اشتباه تاریخی – تأسیس “پیمان ضد ملی” پیدا کردهاند که یقینا افادهگر غریزه خارجیها است.
“امروز News”
ش. 13 (1802) 22. 01. 2019